loading...
بزرگترین وبلاگ جوک و خنده
omid بازدید : 3 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

آقا امروز اول مهر بود ما هم که پیش دانشگاهی اومدیم تریپ برداریم بگیم آره ما هم خیلی برش داریم واسه همین دست یکی از این کلاس اولی ها را گرفتم بردیم پیش معلم عربی گفتیم آقای فلانی هوای این رفیق ما را هم داشته باشی ها معلمم نه گذاشت نه برداشت گفت اناری تو هنوز زنده ای برو خدا خودت و رفیقتا شفابده آلان تو افق دارم دنبال یک مدرسه ی خوب می گردم سراغ ندارید میگن افق معلماش خیلی بهترن.

omid بازدید : 2 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

ما یه یخچال فریزر داریم وقتی روشن میشه دیگه خاموش نمیشه!!!!!!!!تازگیا مامانم فهمیده اگه دوبار در فریزرشو باز کنی ببندی مثل بقیه ی یخچالا کار میکنه.به نظرتون مامان من نابغست یا یخچال ما هوش مصنوعی داره؟؟؟؟؟؟؟لایک :خوددرگیری داری تو!!!!!!!!!

 

omid بازدید : 5 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

نمی دونم چه حکمتیه
اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

omid بازدید : 3 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

دودسته ادما خیلی عقده این:
۱اونایی که تا پستشون تایید میشه اولین لایکو خودشون میزنن.
۲اونایی که واسه پستایی که میزارن از بقیه لایک میخوان.
وااالا

omid بازدید : 4 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

یه روز زنگ زدم لقمان زنش برداشت گفت :از شمسی و مامانش اینا
ههههههههههههه

 

 

 

گه یه روز ازخواب پاشی ببینی اونی که دوسش داشتی گذاشته رفته
صبحونه چی میخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خخخخخ

 

omid بازدید : 8 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

سلام .
آقا یه استاد جوان برامون اومده بود ترم قبل با شخصیت ... خیلی کارش درست بود فقط مهم براش یادگیری ما بود به حواشی توجهی نمیکرد ولی دوست نداشت تخته روپاک کنه .آقا یه دخدرخفنه با از اون کلیپسا و عینک قورباغه ای بدم می اد چقد ...نقشه کشیده بود زن این استاده بشه تابلو... همه فهمیده بودن ....(شنیدین میگن علف بد اسفناجه ؟)
قبل اومدن استاد رفت تخته رو پاک کرد و گفت به استاد بگین ایزدی تخته رو پاک کرد ...
منم جوجه حقوق خوانی خبیثثثثث...
استاد اومد پرسید کی تخته رو پاک کرد من گفتم خانم ایزدی ...البته گفته هم که به شما بگیم اون پاک کرده .. کلاس رفت رو هوا ...استاد که ریسه رفته بود بنده خدا .گفت استاد ایشون مزاح میکنن ... و اینچنین بود که گل پونه های وحشی دشت امیدش خشک شد و دیگر کلاس نیامد ...ایزدی خفن اگه از اون کلیپسا نداشتی اینو نمیگفتم ...

 

 

omid بازدید : 5 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

یه دوس پسرم نداریم تصادف کنه بمیره
بعد برم سر قبرش و فامیلاش بگن کوفتش بشه چه دوس دختر خوشگل و
خوشتیپی تور کرده بود
ومن الله توفیق...

 

omid بازدید : 7 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (1)

آدم بمیره ازین سوتی ها نده
بعد از سالها یکی از دوستای قدیمیمو تو خیابون دیدم،
کلی باهم حرف زدیم تا رسیدیم به اینجا که:
گفتم: خب الان مشغولِ چه کاری هستی؟
گفت:یه مغازه زدم ولی راضی نیستم
دوست دارم خشکبار فروشیش کنم، کلی سود داره
اما صاب مغازه راضی نیست، میگه کلاسِ مغازه رو میاری پایین!!
گفتم:تف به ذاتِ خرابش، لابد از این تازه به دوران رسیده هاس.
غمت نباشه، یکی از بچه ها یه جای تووپ داره واست ردیفش میکنم،
هرچی حال کردی بریز توش، صاب مغازه هم زنشو بزاره پشتِ ویترین
کلاسِ مغازه ش بره بالا….
گفت: صاب مغازه بابامه …!

omid بازدید : 4 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

یکی به این پشه نفهم بگه که با دهنِ پر حرف نمی زنن ، داره خونمو میخوره وز وز هم می کنه !

 

 

 

ﺍﮔﻪ ﺭﮒ ﻏﯿﺮﺕ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻩ...
.
.
.
ﺣﺘﯽ ﺳﻮﺳﮏ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭﺵ ﻧﯿﺴﺖ!
گفتم در جریان باشین....!!!!!!!!

 

omid بازدید : 6 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

کشتی تایتانیک همراه عشق مامان وبابام توحلقتون اگه دولوغ بگم
یه روز مامان وبابام بحثشون شد....بعداز مدتی بابام رفت بیرون....مامانم عصبانی بود وپشت سرهم داشت به بابام بدوبیراه میگفت .به خیال خودش ک بابام نیست..نگوبابام اومده بود وایساده بود نگاش میکرد خندش گرفته بود...منم ک به مامانم نزدیکتربودم هرچی بهش اشاره کردم ک بابا اینجاس متوچه نشد.......
خلاصه بالش کناردستمو بهش پرت کردم.....
مامانمم عصبانی:چته؟؟مگه مرض داری چیزی پرت میکنی؟؟؟
ک متوجه حضور پدرشدوفهمید من قصدم خیربوده ازکشتن من صرف نظرکرد....ازهمین جا.............
مامان بابای واقعیم من

تعداد صفحات : 80

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ایا از این وبلاگ خوشتون اومده یا نه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 798
  • کل نظرات : 46
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 90
  • بازدید ماه : 91
  • بازدید سال : 111
  • بازدید کلی : 8,972