دیروز از دانشگاه که برگشتم خونه به مامانم گفتم مامان هوس قورمه سبزی کردم واسم درست میکنی گفت مگه نمیبینی قیمه داریم !
هیچی دیگه با کلی غم و غصه اومدم نت گردی بعد نیم ساعت دیدم گودزیلامون (شیش سالشه ) با یه کاسه پر اب و سبزی تو دستش اومد کنارم گفت بیا داداش اینم قورمه سبزی ! هیچی دیگه اشک تو چشام جمع شد و کلی قربون صدقه اش رفتم ..
فدای هرچی گودزیلای بامعرفته ..
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
ایا از این وبلاگ خوشتون اومده یا نه؟
آمار سایت